7 گام مهم در دور کردن افکار منفی چیست؟

توضیح مختصر در مورد افکار منفی

از کلمه افکار منفی و معنای لغوی آن مشخص است که شامل فکرهای بیهوده و نامطلوب می باشد. در حقیقت افکار منفی فکر هایی می باشند که ناخواسته به سراغ انسان می آید و می تواند بهترین روز هر فرد را به خراب کند، حتی می تواند باعث شود تا بهترین اتفاقات رقم خورده در زندگی هر شخص را به تلخی و ناخوشی مبدل کند. همچنین بسیاری از دلخوشی ها و لذت های ساده و دوست داشتنی را از ما انسان ها بگیرد.

به عنوان مثال شخصی وجود داشت که در یک قرعه کشی که جایزه آن مقدار زیادی پول بود، شرکت کرده بود و او برنده این جایزه شده بود. او نیز مانند هر شخص برنده دیگر از این قضیه بسیار خوشحال بود اما تنها تفاوت او با افراد دیگر این بود که او برای مدتی از این قضیه خوشحال بود و در ذهن خود به مسئله دیگری فکر می کرد.

در حقیقت خوشحالی او مدتی بیشتر طول نکشید زیرا افکار منفی به سراغ او آمده بود و مانع از خوشحالی او شده بود. مسئله ای که ذهن او را درگیر کرده بود این بود که آیا به دوستان خود اطلاع دهد که در قرعه کشی برنده شده است و صاحب مقدار زیادی پول شده است یا خیر؟ ، مدام به این سوال فکر می کرد و به آن پاسخ می داد.

جواب ها و کنکاش های او از این قرار بود که اگر به آنها نگوید، ممکن است بعد از مدتی خودشان متوجه این قضیه شوند که نتیجه آن ناخوشایند خواهد بود و باعث ناراحتی و دلخوری آنها می شود اما از طرفی اگر به آنها قضیه را بگوید ممکن است که از او درخواست کنند تا مقداری از آن پول را به آنها بدهد.

بنابراین مردد بود و مدام به این قضیه فکر می کرد، در صورتی که این یک مشکل نیست و تنها نوعی دغدغه ذهنی می باشد که می توان به آن فکر کرد اما این فکر کردن نباید مانع از خوشحالی فرد شود. افکار منفی یا تفکر منفی نوعی عادت است، اما عادت بد ذهنی می باشد که احتمال انتقال آن از فردی به فرد دیگر وجود دارد، حتی ممکن است بدبین بودن از فرد دیگری به ما منتقل شده باشد.

در حقیقت افراد منفی باف و کسانی که افکار منفی دارند، حتی مواقعی که همه چیز عالی و بدون مشکل باشد هم، ناراحت هستند. آنها در مقابل هر اتفاقی حتی بهترین اتفاقات ، ولی، اما و اگر می آورند. آنها می گویند درست است، اما …، در صورتی که افراد خوش بین و مثبت اندیش در برابر اتفاقات بد و ناامید کننده نیز امیدشان را از دست نمی دهند.

لازم به ذکر است که برای زندگی کردن و برای مقابله با مشکلات و موانع به وجود آمده، مثبت اندیشی و همچنین شجاع بودن بسیار نیاز است.

همه انسان ها این شیطان را می شناسند!

بدبین بودن علاوه بر این که به انسان بسیار ضرر می رساند، دارای مزایا و یا فوایدی نیز می باشد. فکر کردن به اتفاقات و رسیدن به بدترین و نامطلوب ترین نتیجه، می تواند باعث اطمینان خاطر در فرد شود. این که هر فرد در هر زمینه، مدام به بدترین حالت ممکن فکر کند، باعث می شود تا در هنگام مواجه شدن با آنها امیدوار باشد و مایوس نشود.

از دیگر فواید افکار منفی می توان به سندروم ( قبلا به تو گفته بودم) اشاره کرد. در واقع افراد منفی باف بعد از این که افکار نامطلوب و منفی آنها در هر زمینه و هر موضوعی محقق شود، جمله ( قبلا به تو گفته بودم ) را به زبان می آورند. آنها از این که مشخص شود فکر شان اشتباه بوده است ناراحت می شوند و ترجیح آنها خوشحالی و شاد شدن فرد مقابل نمی باشد. لازم به ذکر است که فکر کردن در مورد اتفاقات بد و چیز های منفی علاوه بر این که باعث بروز افسردگی در فرد می شود، زمینه ساز تمام بیماری ها می باشد.

ناراحت شدن افراد توسط افکار منفی-min

اشتباه رایج در افکار منفی

یکی از اشتباهات رایج و همچنین مرسوم در بین افراد بدبین، واقع گرایی می باشد. شعاری که تمام افراد منفی باف و بدبین از آن استفاده می کنند( واقع بینانه رفتار کن) می باشد. این شعار در افراد بدبین باعث می شود تا نتیجه نهایی را تحت تاثیر قرار دهد. زیرا افکار نامطلوب باعث می شود در مقابل مشکلات به سرعت شانه خالی کنیم و تسلیم آنها شویم که این یک منفی گرایی می باشد.

ناگفته نماند که افکار منفی علاوه بر این که می تواند بهترین لحظه ها و اتفاقات را به بدترین لحظه تبدیل کند، می تواند اطراف ما و همچنین اطرافیان ما را تحت تاثیر قرار دهد.

1.اولین قدم برای دور کردن افکار منفی، فکر نکردن به حالت های افراطی می باشد

در حقیقت نخستین گام برای دور کردن افکار منفی، فکر نکردن به ته خط و یا بدترین حالت های ممکن می باشد. زندگی حالت صفر و یا یک ندارد، همچنین هیچ کجای آن سیاه و یا سفید نمی باشد، اما این افکار منفی هستند که زمینه ساز بسیاری از اتفاقات بد هستند. آن ها باعث میشوند تا یک اتفاق بد به بدترین اتفاق تبدیل شود. پس:

• جمله (من نمی توانم در امتحان نمره مورد نظرم را کسب کنم. )، به ( من قطعا در امتحان قبول نمی شود و رد میشوم. ) تبدیل می شود.
• جمله ( من در مسیر شغلی با چالش های زیادی رو به رو می شوم و زمان گیر خواهد بود. )، به ( من در مسیر شغلی شکست میخورم، زیرا نمی توانم خودم را با شرایط وفق دهم. ) تبدیل می شود.
• جمله (در هنگام سخنرانی، دچار استرس می شوم. ) به ( هنگام سخنرانی از شدت ترس سکته می کنم و مورد تمسخر همه واقع می شوم. ) تبدیل می شود.

افکار منفی و سلب آرامش-min

در حقیقت این گونه تفکرات باعث از قلم افتادن نکات ریز و ظریف در زندگی هر فرد می شود. بدون شک، گاهی اوقات در زندگی هر فرد اتفاقات ناخوشایند رخ می دهد، اما نباید آنها را با تفکرات بد به بدترین اتفاق تبدیل کند.

برای انجام دادن نخستین گام باید واقع بین باشیم و به این فکر کنیم که اکثر قسمتهای زندگی خاکستری رنگ می باشند، آنها نه سیاه هستند و نه سفید هستند. به عنوان مثال شما نگران یک رابطه هستید و مدام با خود این جمله را تکرار می کنید، (این رابطه فایده ای ندارد و بی نتیجه خواهد بود) بهتر است بگویید، ( امیدوارم این رابطه مانند هر رابطه دیگر عالی پیش رود).

بهترین روش برای موفقیت در این گام می توانید یک کاغذ بردارید و افکار منفی ایجاد شده از مسئله مورد نظر را روی آن بنویسید، سپس بدترین حالت که ممکن است رخ دهد را یادداشت کنید. در نهایت سه اتفاق را که بین آن دو می باشد ، یا به عبارت دیگر سه اتفاق که میانه است را روی همان کاغذ یادداشت کنید.

لازم به ذکر است که سه اتفاق نامبرده باید به دور از احساس انتخاب شود و کاملا واقع بینانه انتخاب باشد. این کار باعث می شود تا گزینه های بیشتری در مقابل شما قرار گیرد که خود کمک می کند واضح تر فکر کند و تصمیم های درست تری بگیرید.

یادداشت افکار منفی-min

2.دومین قدم، محدود کردن اتفاقات بد می باشد:

در این قدم نباید اتفاق های بد را بزرگ کرد و آن ها را تعمیم داد. در حقیقت نباید آن را به گونه ای بزرگ کرد که به همه جا سرایت کند و همه جا و همه چیز را تحت پوشش قرار دهد، بلکه باید آن را محدود کرد. به عنوان مثال با رد شدن در آزمون رانندگی به جای این که خود را احمق فرض کنیم و نا امید باشیم، باید بگوییم، من قبول نشدم و ناراحت هستم اما دفعه بعد تلاش خواهم کرد و قطعا موفق خواهم شد.

3.سومین قدم، نسبت به اتفاقات خوب نباید بی توجه باشیم.

افکار منفی مانع از این می شوند که انسان اتفاق های خوب و جنبه های مثبت قضیه را ببیند. در واقع این افکار مانند یک عینک عمل می کنند که مانع از دیدن چیز های خوب و مناظر زیبا می شود، حتی به دیدن خطا ها و اشتباهات نیز کمک می کند. هر فرد باید خود را عادت دهد به این که نه تنها شکست ها ثابت و دائمی نیستند، بلکه گذرا و موقتی می باشند.

افراد منفی باف-min

4.قدم چهارم، فکر نکردن به جای بقیه می باشد.

می توان گفت گام چهارم، قضاوت نکردن بقیه می باشد. در حقیقت بعضی از افراد در هنگام مواجه شدن با شرایط و اتفاقات مبهم، افکار منفی به سراغشان می آید و در صورتی که از آن اطلاعات کافی ندارند، به قضاوت می پردازند. ناگفته نماند که در اینگونه موارد که ابهامات متعددی وجود دارد و افکار منفی به ذهن انسان نفوذ می کند، عمل ذهن خوانی به وقوع می پیوندد. به عنوان مثال (جواب پیام من را نداد، به احتمال زیاد از من خوشش نیامده است)

در این گونه شرایط باید مثبت اندیش بود و یا بی طرف عمل کرد. اگر این کار را انجام دهیم از فکر کردن به جای دیگران دور خواهیم شد. به عنوان مثال قبل از این که بگوییم ( احتمالا از من خوشش نیامده است) بگوییم ( هنوز جواب من را نداده است، نمی دانم چرا؟)

حال به این سوال پاسخ می دهیم و همه حالت ها را مد نظر قرار می دهیم.

• به احتمال زیاد گوشی را در منزل جا گذاشته است.
• امکان دارد شارژ گوشی او تمام شده باشد و موجب خاموش شدن گوشی شده باشد.
• شاید خط تلفن همراه فرد، یکطرفه شده باشد.
• شاید در مقابل استاد نتواند از گوشی استفاده کند و جواب پیام من را بدهد.
• امکان دارد خط من دچار مشکل شده باشد و پیام به دست او نرسیده باشد.

در نهایت با بررسی جواب ها به این نتیجه میرسیم که این اتفاق نه تنها به ما مربوط نمی شود، بلکه نیازی به توضیح نیز ندارد.

افکار منفی و افسردگی-min

5.گام پنجم، بر عهده نگرفتن مسئولیت همه چیز می باشد.

بیرونی سازی اتفاقات خوب به چه معنی است؟ به عنوان مثال شما در یک کار به موفقیت بزرگی دست یافته اید که نقش زیادی در به دست آوردن آن داشته اید، اما شما دلیل آن را شانس و یا تلاش دیگران می دانید. یا به عبارت دیگر با بیان بعضی از عبارت ها و جملات گوناگون، کار خودتان را بی ارزش جلوه می دهید. به این گونه رفتار ها، بیرونی سازی اتفاقات خوب گفته می شود.

ما انسان ها باید تلاش صورت گرفته توسط خودمان را در انجام هر کاری بپذیریم، همچنین پذیرای تلاش دیگران باشیم. عده ای از افراد منفی باف برعکس بیرونی سازی اتفاقات خوب یعنی به درونی سازی اتفاقات بد می پردازند. در واقع آنها از کوچکترین اتفاقات بد، بزرگترین اتفاق های بد را می سازند و به دلیل همان اتفاقات ناچیز و حتی بی ربط، خود را ملامت و سرزنش می کنند. آنها اتفاقات بد را به خود ربط می دهند.

بدبینی و منفی بافی-min

6.گام ششم، قوانین خود را به دیگران تحمیل نکنیم.

• این که بگوییم، اگر من را دوست داشت، این گونه رفتار نمی کرد، یا اگر موفق به انجام این کار نشوم، بسیار احمق هستم.

نوعی طرز فکر می باشد که به بایستگی معروف است و به معنی وضع قانون های سخت و محکم است که بیان می کند آینده باید چگونه باشد. واقعیت و یا نتیجه کار را مشخص می کند. ناگفته نماند که این گونه قوانین ناامید کننده می باشند و نتیجه مثبت نخواهد داشت.

هرگاه فرد از نتیجه به دست آمده ناراضی باشد و یا انتظار فرد نتیجه بهتری بوده باشد، احساس شکست می کند و ناامید می شود. در این هنگام بهتر است از خود این سوال را پرسید، آیا انتظارم از خودم به اندازه لازم انعطاف پذیر بوده است؟

ناگفته نماند که بایستگی و انتقاد از آن گویای این است که تمام قانون ها انعطاف پذیر هستند و به معنی این نیست که نباید از خود و دیگران هیچ انتظاری داشت.

افکار منفی و ویرانگری-min

7.گام آخر، داستان ها و تخیلات منفی را باور نکنید.

قوه تخیل یکی از قدرت های فوق العاده است اما اگر برای ترساندن خود مورد استفاده قرار نگیرد. در حقیقت از قوه تخیل باید برای سازندگی خود استفاده کرد.

در گام آخر باید در کنار افکار منفی که ذهنتان آن ها را تولید می کند، به اتفاقات خوب نیز فکر کنید و آنها را تجسم کنید تا از شدت فکر های منفی کاسته شود.

به عنوان مثال فرض کنید فردا یک سخنرانی دارید، اما مدام فکر می کنید که قرار است هنگام سخنرانی مطالب را فراموش کنید، در این هنگام باید فکر منفی یعنی فراموش کردن مطلب را کنار بگذارید و به این فکر کنید که سخنرانی شما به بهترین نحو ممکن اجرا شده است.

نپذیرفتن تخیلات منفی-min

کلام آخر:

دور شدن و رها شدن از افکار منفی به زمان احتیاج دارد اما در کنار آن تلاش و رعایت 7 گام بالا بسیار موثر می باشد.